معنی افتاب ته - جستجوی لغت در جدول جو
افتاب ته
تیغ آفتاب
ادامه...
تیغ آفتاب
فرهنگ گویش مازندرانی
پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما
افتاب په
روبه آفتاب، در مقابل آفتاب، به سوی خورشید، روشنایی
ادامه...
روبه آفتاب، در مقابل آفتاب، به سوی خورشید، روشنایی
فرهنگ گویش مازندرانی
افتاب کل
محل تابش خورشید، محلی که آفتاب گیر باشد
ادامه...
محل تابش خورشید، محلی که آفتاب گیر باشد
فرهنگ گویش مازندرانی
افتاب شله
کنایه از هر چیز زیبا
ادامه...
کنایه از هر چیز زیبا
فرهنگ گویش مازندرانی
افتاب سو
روشنای آفتاب که از روزن بر سایه بتابد، غروب و طلوع آفتاب
ادامه...
روشنای آفتاب که از روزن بر سایه بتابد، غروب و طلوع آفتاب
فرهنگ گویش مازندرانی
افتاب پره
آفتاب کنار سایه، غروب و طلوع آفتاب، در حاشیه ی آفتاب
ادامه...
آفتاب کنار سایه، غروب و طلوع آفتاب، در حاشیه ی آفتاب
فرهنگ گویش مازندرانی